امام خامنه ای(مدظلّه العالی):
وقتی شما میگویید ما پاسدار انقلابیم، معنایش این است که انقلاب زنده است، انقلاب حاضر است، انقلاب موجود است. اگر انقلاب -آنچنان که بعضی ادّعا میکنند یا بعضی آرزو میکنند- مرده بود، پاسدار لازم نداشت؛ مرده که پاسدار نمیخواهد؛ پس انقلاب حضور دارد. پس معنای پاسداری انقلاب، متضمّن معنای حضور انقلاب است؛ یعنی شما میخواهید بگویید انقلاب هست؛ بعد عرض خواهم کرد که بله انقلاب هست و با قوّت و قدرت هم هست.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى- 26شهریور94
امام خامنه ای (مدظلّه العالی):
سپاه را باید گرامی داشت، سپاه یک نعمت بزرگ الهی است در کشور. و این را هم به شما عرض بکنم: اوّلین کسی که باید آن را گرامی بدارد، خود شما هستید. بافت معنوی و فکری و عقیدتی و عملی سپاه را هرچه میتوانید، بافت مستحکمی قرار بدهید؛ از بهانههایی که ممکن است کسانی بگیرند، بشدّت پرهیز کنید؛ در زمینههای گوناگون اقتصادی و مالی و سیاسی و امثال اینها، خطّ مستقیم و خطّ درست انقلاب را دنبال کنید و دنبال چیزهایی که میتواند به کرامت سپاه لطمه وارد کند مطلقاً نروید. اوّلین کس، خود شما هستید که بایستی این شأن را، این حیثیّت واقعی را -نه حیثیّت تحمیلی که بخواهیم تحمیل کنیم که باید اینجوری فکر کنید؛ نه، واقع قضیّه این است- حفظ کنید؛ و چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستید، متوجّه تهدیدها باشید.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- 26شهریور94
اشاره ای کوتاه به اهمیت حج در اسلام
از منظر قرآن و روایات حج از اهمیت و جایگاه فوق العاده ارزشمندی برخوردار است، به طوری که توجه به این جایگاه ارزشمند حج، نقش بسزایی در ارج نهادن به این موهبت عظیم و پر برکت الهی دارد و همچنین موجب استواری و جدیت کامل در فراهم نمودن مقدمات لازم جسمی و روحی در جهت آماده شدن برای سفر به دیار وحی خواهد شد. حج آنقدر ارزشمند است که ثواب بی شمار دارد.
جوانان عزیز:
دقائق معدود نماز را فقط برای نماز بگذارند.
امام خامنه ای (مد ظلّه العالی)
برای دانلود مقاله «زهد و ساده زیستی و نقش آن در رشد فردی و اجتماعی» به روی لینک زیر کلیک نمایید؛ و از خواندن آن لذت ببرید.
http://marefateakhlagi.nashriyat.ir/sites/marefateakhlagi.nashriyat.ir/files/2_1.pdf
مقاله «بررسی کاربرد سیاق در تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه» نوشته سیدعبدالرسول حسینی زاده و محمد کریمی درچه؛ در شماره 126 مجله علمی ترویجی «مشکات» بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
برای دانلود متن کامل مجله به آدرس زیر مراجعه نمایید:
http://www.islamic-rf.net/portal/1389-05-12-05-34-36
مستثنیات حرمت غیبت از نظر امام خامنه ای مدظلّه العالی
منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.
1. فاسق متجاهر
مراد از متجاهر این است که شخص، ابایی نداشته باشد از اینکه مردم گناهش را ببینند یا بفهمند؛ مثل کسی که آشکارا شراب مینوشد. البته اطلاع مردم به این معنا نیست که لازم باشد همهی مردم بدانند؛ همین که عدهای از مردم میدانند، او هم ابایی ندارد که همهی مردم هم بدانند، این معنای متجاهر به فسق است.
مسئله
الف) غیبت کسی که تجاهر به فسق میکند، فقط در همان گناهی که تجاهر کرده، جایز است و نمیتوان تمام اسرار و گناهان او را فاش کرد.
ب) غیبت شخص فاسق مصر، اگر تجاهر به فسق نکند، جایز نیست.
ج) اگر شخصی گناهی را آشکارا انجام دهد، ولی برای آن توجیهی بیاورد، مثل اینکه شراب میخورد، ولی میگوید به تجویز دکتر است:
یک- اگر شخص مطمئن شود که این عذر موجه است غیبت جایز نیست؛ زیرا میداند عمل او حرام نبوده، پس جهر به حرام هم واقع نشده است.
دو- اگر شخص این عذر را نپذیرد و بداند که عامل، دروغ میگوید غیبت این شخص جایز نیست؛ زیرا این شخص لاابالی نیست؛ چرا که برای گناه خود عذر میآورد و پیداست که نمیخواهد مردم ببینند و بدانند که او مرتکب فسق میشود. لذا توجیه میکند و میگوید: "من فسقی انجام نمیدهم."
سه- انسان شک میکند آیا این عامل، متجاهر است یا متجاهر نیست؛ یعنی نمیدانیم آیا عذر او صحیح است یا اینکه بهانه میآورد غیبت حرام است.
2. تظلم مظلوم
استماع غیبت از دیدگاه امام خامنه ای مدظلّه العالی
منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.
مراد از استماع غیبت این است که کسی غیبت را گوش کند، نه اینکه تصادفا کلمهای به گوشش برسد که به آن سماع گویند. فرق نمیکند این گوشدادن همراه با رضایت باشد یا بدون رضایت.
گاهی انسان دوست ندارد غیبت کسی را بشنود، اما گوش میدهد. این هم استماع است؛ چون از روی اختیار است. همچنین فرقی نمیکند که این مستمع، مخاطب غیبتکننده باشد یا نباشد؛ مثل اینکه دو نفر غیبت کسی را کنند و نفر سومی به سخنان آنان گوش دهد یا کسی در مجلسی غیبت کرده و صدای او را ضبط کردهاند و کسی آن را بشنود. این هم استماع غیبت است.
استماع غیبت مطلقا حرام است؛ حتی در موردی که غیبتکردن برای غیبتکننده حرام نیست؛ مثل آنجایی که غیبتکننده مکرَه یا طفل است. اما استماع برای مستمع حرام است.
موارد استثنای از حکم حرمت استماع
1. غیبتکردن از این شخص برای مستمع حلال باشد؛ مثل اینکه مغتاب کسی باشد که فسق علنی کند و غیبتکننده و مستمع، هر دو این مطلب را میدانند. پس همچنانکه برای غیبتکننده حلال است که غیبت او را بکند، برای شنونده هم حلال است که غیبت را بشنود.
2. در صورت تظلم مظلوم که غیبت جایز است، استماع آن نیز اشکال ندارد.
3. مستمعْ مکرَه بر استماع است. فرض کنید کسی غیبت میکند، دیگری هم میشنود. اما شنونده در وضعیتی است که نمیتواند از مجلس بلند شود یا رد کند؛ مثلا غیبت کننده، سلطان جائری است که اگر این مستمع رد غیبت کند، یا از مجلس بلند شود، مورد غضب او قرار میگیرد. بنابراین با اکراه مینشیند و میشنود.
وظایف مستمع غیبت:
شرایط تحقق غیبت یا حرمت آن از دیدگاه امام خامنه ای مد ظلّه العالی
منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.
1. معین بودن مغتاب(غیبت شونده)
مغتاب باید معین باشد. بنابراین اگر بهگونهای ذکر عیب شود که مغتاب بین چند نفر مردد شود، صدق غیبت نمیکند؛ چه آنجایی که تردید بین افراد محصور باشد، مانند اینکه گفته شود یکی از برادرهای خسرو شرابخوار است و چه غیر محصور باشد، مانند اینکه بگوید در مجلس هزار نفری یک نفر شراب نوشید. هر چند اگر مردد بین افراد محصور باشد، حکم حرمت غیبت را دارد.
مغتاب جماعتی است (نه یک فرد)
اگر ذکر سوء از جماعتی باشد نه از یک فرد؛ مثل اینکه گفته شود این خانواده همهشان شرابخوار هستند، غیبت است.
2. غیبت شونده از جهت رشد در حدی باشد که درک میکند.
الف) غیبت طفل
اگر طفل ممیز باشد (1)، بدگویی از او غیبت و حرام است.
اما طفل غیرممیز، مثلا بچهی دو سالهای که ملتفت نیست و از غیبت متأثر نمیشود، غیبت او حرام نیست.
ب) غیبت مجنون
تعریف غیبت و احکام آن از منظر مرجع عالی قدر حضرت امام خامنه ای مد ظلّه العالی
منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.
یکی از کسب های حرام، کسب از راه غیبت است؛ مثل اینکه به مقاله نویسی پول بدهند تا شخصیتی را رسوا کند یا خطیبی پول بگیر بالای منبر، کسی را مفتضح کند و امر مستور وی را بر ملا سازد. این کسب به غیبت است.
غیبت از محرّمات کبیره است. از این رو اگر غیبت کننده توبه نکند، از عدالت(1) ساقط می شود.
تعریف غیبت:غیبت به معنای بیان عیب مستور کسی در غیابش به قصد مذمّت و انتقاص است.
توضیحی در مورد قیود معتبر در تعریف:
1. عیب محسوب شدن آن امر
بیان امری که ناشایست نیست، بلکه پسندیده است، ولی مستور است و بیان آن باعث ناراحتی صاحب امر میشود، غیبت محسوب نمیشود؛ هر چند آن را در مقام تنقیص بگوید؛ مثلا میگوید: «فلانی ملتزم به مستحبات است و شبها از دو ساعت پیش از اذان صبح، خود را به نماز و عبادت مشغول میکند و روزها چرت میزند!» یا مثلا میگوید: «فلانی هر چه داشت، به فقرا داد و جیب خودش را خالی کرد.» در چنین مواردی حتی اگر در مقام انتقاص هم بیان شود، چون از نظر شرع و عرف ناروا نیست، غیبت محسوب نمیشود، هرچند طرف مقابل راضی به بیان آن نباشد.
البته ممکن است در مواردی عنوان دیگری بر آن صدق کند که موجب حرمت آن شود. فرض کنید یک مأمور اطلاعاتی در جایی نفوذ کند و اگر بفهمند که اهل نماز و عبادت است، مصلحت بزرگی را از دست بدهد. یا او را در معرض خطر قرار دهد. گاهی امر مستوری پسندیده است، ولی به طور طبیعی انسان دوست ندارد دیگران بفهمند؛ مثل علاقات و ارتباطات زناشویی افراد. در چنین مواردی افشای آن حرام است، ولی غیبت نیست؛ مثلا بگوید: «این زن و شوهر هر وقت به هم میرسند، به هم اظهار محبت و عشق میکنند.»
پس اگر عناوین دیگری بر آن مترتب شد، مثل عنوان ایذاء، در معرض خطر قراردادن یا برملا کردن اسراری که دوست ندارند آن اسرار فاش شود، این کار حرام است، اما غیبت نیست.
محدوده عیبی که در صدق غیبت شرط است